پنج شنبه 100 مهر 22 , ساعت 9:33 صبح
در عنفوان جوانی
خیال میکردم اگر یک انسان با درک در دنیا باشد
آن منم
بسی درد میکشیدم با دیدن درد مردم
با جون و دل درک میکردم
دیری نپایید تا دانستم انسان ها از درک من امتناع میکنند
سخت نبود درک کردن جوانی که علایقش مانند هم سن و سالانش نبود
تافته جدا بافته ای هم نبودم که نسازم با کسی
عین آدم مینشستم میان انسان ها
فقط آنگونه که آنان عمل میکردند، عمل نمیکردم
بماند برچسب ها زدندو....
خیالی نیست
مدتی از خویشتن دست کشیدم تا همرنگ جماعت شوم
اما چه فایده
دستم به همرنگ شدن نرفت
به خویشتن بازگشتم
نمیشود بی خویشتن زندگی کرد
آنان که امثال من نبودند را حذف نموده
اطرافم خلوت اما مملو از آرامش و احساس رضایت شد
هراس از تنهایی دارم اما از خویشتن دست نمیکشم
#شقایق_گلزاده
نوشته شده توسط شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ