سفارش تبلیغ
صبا ویژن
توکّل، دژ حکمت است . [امام علی علیه السلام]
 
یکشنبه 97 بهمن 7 , ساعت 9:19 صبح

از بچگی بعضی اخلاقام باعث میشد بقیه متعجب بشن   

مثلا وقتی یه آدم خبیث یه تیکه درشت بارم میکرد من متوجه تیکش نمیشدم و میگذشتم 

و این باعث میشد اطرافیانم متعجب بشن و بگن چرا جوابشو ندادی چرا نزدی تو دهنش و اینا 

من فکر میکردم یکی از اصول زندگی اینه که من ریز بشم تو رفتار اطرافیانم به هر تیکه یا کنایه ای جواب بدم 

البته که چون ذاتا اهل تیکه انداختن نبودم نمیتونستم تیکه و کنایه رو از شوخی و حرفای معمولی تشخیص بدم ولی این ذهنیت همیشه موند برام که من یه چیزی کم دارم (سنسور کنایه یاب)

حالا بعضیام هستن تیکه نمیندازنا ولی اصن معمولی حرف زدنشون رو اعصابه، قشنگ میدونن که رو اعصاب هستن، اینجور آدما به دو دسته تقسیم میشن:

دسته اول رو خیلی دوست داشتم صندلی میکردم تو حلقشون ولی یه نفس عمیق میکشم میگم با من حرف نزن و اونام حرف نمیزنن و تمام 

دسته دوم رو واقعا باید صندلی رو بکنی تو حلقشون چون وقتی میگی با من حرف نزن، باز حرف میزنن تازه بیشترم حرف میزنن و فک میکنن چون گفتی با من حرف نزن لالی و نمیتونی جوابشونو بدی

حالا به قصد کشت صندلی رو نکنین تو حلقش، همون یکی از پایه های صندلی جوابگو هست، یاد میگیره به موقع لب به سخن باز کنه والا به خدا 

اگه هرکسی را بهر کاری نمیساخت خدا، به قصد کشت صندلی میکردم تو حلقشون

 "ژان دلابرویه" میگه: "بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد و نه شعور کافی برای خاموش ماندن"

دیگه با شعور خودتون تنهاتون میزارم 

حالا بگم براتون از مسائلی که طرف به خاطرش تیکه میندازه

فلانی مهمونی دعوتم نکرد، برای تولدم کادو نگرفت، برای ماشینم تبریک نگفت، بیرون منو دید تحویل نگرفت، یا ازین قبیل رفتارا که نمیتونن بگذرن ازش و خیلی جدیش میگیرن

هیچ وقت برام ذره ای اهمیت نداشته 

یادم نمیاد از کسی به خاطر این چیزا ناراحت شده باشم یا گلایه کرده باشم البته که خیلی خوشحال میشم اگه کسی تولدم یادش باشه و بهم تبریک بگه یا بهم لطف داشته باشه ولی اگه نداشته باشه هم انتظار ندارم

اینارو گفتم بگم راحتتر زندگی کنیم 

زیاد وقت نداریم 


<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ