دلنوشته شقایق گلزاده هر آنچه باید بنویسم، مینویسم.
چون من عاشق نوشتنم... آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
چند وقتیه دستم کمتر به نوشتن میره انگار نمیشه نوشت اصن از چی بنویسم؟ از خودم؟ کدوم خودم؟ خودمی که خودم نیستم دارم ادا درمیارم که مثل بقیه و طبیعی جلوه کنم جامو لباسمو رفتارمو دوست ندارم خود خودم باحالتره نمیشه خودی که موهاشو باز کنه بپره بیرون و شیطونی کنه در قالب دختری که با موهای بسته لباس اداری تنش میکنه و آروم میزنه بیرون نشسته جالب نیست کاش هنرمند بودم تیپ هنری ها باحالترن موهای باز و لباسای روهم و گشاد و رنگی روحیه من اونجوریه یه کم سخته بخوای متفاوت باشی یا باید حرف نزنی به هیچکی گوش نکنی یا باید زبون داشته باشی و از پس حرفاشون بربیای من هیچکدوم نیستم گاهی برای اینکه بقیه خفه بشن کاری که میگن و میکنم و میشینم و قلبم هی میزنه تو سرم که چرا این کارو کردی من که نمیخواستم :/ چیکار کنم دیگه شاید از تربیت بچگی داریم ضربه میخوریم هرکاری که بقیه میگفتن باید انجام میدادیم تو سری خور بودن و تو سری خورمون تربیت کردن
موضوع مطلب : |
||