دلنوشته شقایق گلزاده هر آنچه باید بنویسم، مینویسم.
چون من عاشق نوشتنم... آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو آمار وبلاگ
خیلی جاها کم آوردم و خواستم با برداشتن خودم از رو زمین همه رو راحت کنم ولی حافظ نزاشت برای هر سوالم یه جواب داشت و یه امیدی تو دلم روشن کرد از من بپرسی میگم خدا باید جای اون همه پیامبر یه حافظ و کتاب شعرشو میفرستاد زمین و بس تو اوج ناامیدی بودم که به شاخه نباتش قسمش دادم و فال گرفتم که گفت: "به گردابی چو می افتادم از غم به تدبیرش امید ساحلی بود" بخوام توصیف کنم حالمو، باید بگم دلم براش ضعف رفت وقتی میبینم حواسش هست و اینجوری جوابمو میده خدایا واسه همچین بنده ی نازنینی ازت ممنونم #شقایق_گلزاده موضوع مطلب : |
||