سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دلنوشته شقایق گلزاده
هر آنچه باید بنویسم، مینویسم. چون من عاشق نوشتنم...
درباره وبلاگ


گاهی خودمم، خودمو نمیشناسم...!!!
لوگو
گاهی خودمم، خودمو نمیشناسم...!!!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 14
  • بازدید دیروز: 34
  • کل بازدیدها: 71902



آرام بگیر دیوانه جان

 آرام بگیر

سودا آنچه در دل می پرورانی

به مراتب ز این اَراجیف متصل

که گوش میسپاری و وقت حرامشان میکنی

گرانمایه تر است جانِ دلم

 

#شقایق_گلزاده 




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
یکشنبه 102 خرداد 7 :: 9:21 عصر
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh

او آرام در تاریکی شب به سوی من می آید 

در کنارم می نشیند 

به من می نگرد 

و دست هایش را روی پیشانی ام می گذارد

گرمایش را حس میکنم 

و در خواب به پرواز در می آیم 

او مرا تنها نمی گذارد

می داند بی او در این دنیا دوام نمیاورم 

او میداند من به اینجا طعلق ندارم

میداند دارم تلاش می کنم تا به این دنیا و موجوداتش دل ببندم 

او میداند برای من چقدر سخت است ماندن            

بی آنکه به عاقبت بیاندیشم 

 

 

#شقایق_گلزاده




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
یکشنبه 102 خرداد 7 :: 10:12 صبح
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh

یه جوری هرچی از خدا میخوام بهم میده 

و یه جوری دارم از چیزایی که میده ذوق میکنم و لذت میبرم

که خود خداهم با ذوق من، ذوقش میاد بیشتر بهم بده

خیلی خوشحالم

از هرقدمی که من رو از دیروزم قوی تر کنه لذت میبرم 

میخوام بترکونم بعد بمیرم 

نمیخوام تو حالت ثابت بمیرم

میخوام در حرکت باشم

رو به جلو همیشه

حتی وقتی حسش نبود

حتی وقتی حالم خوب نبود

 

 

#شقایق_گلزاده




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
چهارشنبه 102 خرداد 3 :: 1:32 عصر
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh

میدانی چه چیزی در کتاب ها برای من جذاب است؟

وقتی یک داستان را به پایان رساندی و 

چندین سال بعد دوباره برای خواندنش به سراغش میروی

در آن ننوشته

در این چندین سال روزگار با قهرمان داستان بد تا کرد

و قهرمان تبدیل شد به یک آدم بدجنس و بی رحم

در آن ننوشته

شیرین و فرهاد بالاخره به هم رسیدند

و حالا فرهاد به شیرین خیانت کرده

در آن ننوشته

آن خانواده ای که روزگار بدی داشتند، پولدار شدند

و پدر داستان همسر و فرزندانش را ترک کرد و تنها به زندگی اش ادامه داد

میدانی داستان ها همانطور که در گذشته بودند میمانند

هیچ چیز در آن ها تغییر نمیکند

ولی ممکن است من آن احساسی که با اولین بار خواندن این داستان داشتم، دیگر نداشته باشم

تغییرات خوب یا بد میتواند سرنوشتمان را تحت شعاع قرار بدهد

میتواند خواسته هایمان را هم تغییر دهد

میتواند علاقه مندی هایمان را عوض کند

من گاهی این تغییرات را دوست ندارم

دلم میخواهد تا ابد آنچه را دوست داشتم، دوست بدارم

دلم میخواهد بعضی چیزها همانطور که بودند بمانند 

و به من همان حسی را بدهند که قبلا میدادند

من دلم گاهی خیلی برای بو، طعم و حس هایی که دیگر نمیتوانم تجربه اشان کنم تنگ می شود

 

 

 

#شقایق_گلزاده




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 102 اردیبهشت 19 :: 9:33 صبح
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh

در دلم دردی است که سخت حالم را پریشان می کند

با هرکه این راز را فاش نمودم

دیری نپایید که به پتک مبدل و در سرم فرود آورد

سردرگمی در این غربت قشنگ نیست

راستش هیچ چیز، دیگر به دیدگانم زیبایی ندارد 

من یک خدا میخواهم تا بنشید پای صحبت هایم

میخواهم به او بگویم من شایسته زیستن در این عالم نبودم

چرا مرا در جایی دیگر دور از این دیار و این موجودات نیافریدی

حتی مرا کاش جایی میان عدم و نیستی رها میکردی

ولی اینجا روی زمین در این کهکشان، نه

 

 

 

#شقایق_گلزاده




موضوع مطلب :

         نظر بدهید
سه شنبه 102 اردیبهشت 19 :: 9:10 صبح
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh
1   2   >