سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دلنوشته شقایق گلزاده
هر آنچه باید بنویسم، مینویسم. چون من عاشق نوشتنم...
درباره وبلاگ


گاهی خودمم، خودمو نمیشناسم...!!!
لوگو
گاهی خودمم، خودمو نمیشناسم...!!!
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 18
  • بازدید دیروز: 24
  • کل بازدیدها: 80914



امروز تو مترو خوابم برد

خواب که نه 

رویا میدیدم 

دیدی یهو حس میکنی تو هوایی بعد سریع چشماتو باز میکنی نیوفتی

چشامو باز کردم 

ولی بعد پشیمون شدم 

حس رهایی خوبی بود 

گفتم کاش چشامو باز نمیکردم تو همون هوا میموندم

دوباره چشامو بستم 

حس کردم قطار داره رو هوا راه میره و از پنجره بیرونو که نگاه میکنی فقط ابر و خورشید و پرنده میبینی و وسطاش تکه ابر های محکمی که مسافرا پیاده و سوار میشدن

ولی یه چیزی این وسط رویامو خراب میکرد

نمیتونستم مسافرارو شاد و خوشحال تصور کنم

چشامو باز کردم 

بیشترین رنگی که مشخص بود مشکی بود

هیچکسی رنگ شاد نپوشیده بود

هیچکسی هم خوشحال نبود

چقدر دوس داشتم لباسامو عوض میکردم یه لباس نازک و راحت سفید و صورتی تنم میکردم و میخندیدم و میرقصیدم

انقدر میرقصیدم و میخندیدم تا بقیه هم بخندن




موضوع مطلب :

       نظر
دوشنبه 96 آبان 8 :: 12:52 عصر
شقایق گلزاده shaqayeq golzadeh